گذرگاه ماندگار

مروری بر زندگی روزمره،کتاب‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و دغدغه‌ها...

گذرگاه ماندگار

مروری بر زندگی روزمره،کتاب‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و دغدغه‌ها...

نوشتن سهم بزرگی در رشد آدمی دارد. من نوشتن را خیلی قبلتر از اینکه در دانشگاه روزنامه نگاری بخوانم یا همزمان با شروع دانشگاه، وبلاگ نویسی را آغاز کنم، دوست داشتم. حالا دوباره می خواهم نوشتن را در رسانه ای شخصی همچون وبلاگ، شروع کنم. به امید خدا محل رشد و توسعه باشد.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب با موضوع «نظر،معرفی و مرور کتاب» ثبت شده است

«رولد دال» عالی است. اولین بار که «ماتیلدا» را خواندم دبیرستانی بودم. همان سال بر این کتاب و رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» برای یک مسابقه دانش‌آموزی نقدی نوشتم. نقد که نه، متنی نوشتم. متنم در مورد رمان «زویا پیرزاد» در منطقه مقام کسب کرد. از آن سال تا همین چند سال پیش دیگر گذارم به کتاب‌های رولد دال نیفتاده بود. امسال به دلیل تلاش برای نوشتن رمانی برای کودکان شروع به خواندن آثار کودک و نوجوان کردم و کیست که نداند در این زمینه حتما باید کتاب‌های رولد دال را بخواند؟ بنابراین دوباره ماتیلدا را به دست گرفتم. کتابی که تقریبا هیچ چیز از آن را به خاطر نداشتم. نتیجه چه شد؟ شگفت انگیز بود. قصه‌های رولد دال مخلوطی از بدجنسی، شیطنت، طنز، جسارت، شجاعت، غلبه بر شر و... هستند. من که فکر نمیکردم بچهها از چنین ترکیبی خوششان بیاید. ولی حقیقت این است که تاریخ ثابت کرده است که بچه‌ها در سرار دنیا عاشق رولد دال هستند و او تاثیرهای فراوانی بر جامعه خودش داشته است. از ماتیلدا که بگذریم. اخیرا یکی از کتابهای کمتر معرفی شده او را خواندم.«بدجنس‌ها». این کتاب شرح زندگی یک زن و شوهر به شدت حال به هم زن و کثیف و بدجنس است. ولی کلی با آن می‌خندید. یک سوم اول کتاب شرح بلاهایی است که این زن و شوهر بر سر هم می‌آورند. چه بلاهاییlaugh.  مابقی کتاب هم در مورد یک بدجنسی مداوم «آقای بدجنس» است. او که در سیرک کار می‌کرده سه میمون دارد که آنها را آموزش می‌دهد و در این کار بسیار سخت‌گیر است. علاوه بر اینکه عادت دارد هر هفته روی شاخه درخت کنار قفس میمون‌ها چسب بمالد تا گنجشگ‌ها به آن بچسبند. این طوری آنها را شکار و بعد هم کباب می‌کند. مشخص است که بعد از مدتی میمون‌ها از دست او خسته می‌شوند و از آنجایی که دلشان برای پرنده‌های بخت برگشته هم می‌سوزد آنها را از قضیه چسب آگاه می‌کنند. بنابراین این حیوانات باهم تصمیم می‌گیرند همان بلایی را که آقا و خانم بدجنس با چسب سر آنها آورده‌اند سر خودشان بیاورند. چه طوری؟ خودتان قصه را بخوانید. این بخش جذاب‌ترین بخش داستان است.

زبان ساده، تصویر سازی ساده و خوب، طنز و خلاقیت از ویژگی‌های کتاب‌های رولد دال است. و همین‌هاست که او را محبوب کودکان کرده است. البته که فکر کنم بزرگترها هم دوستش دارند.

 

  • فاطمه (مرضیه)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قرار نیست همه کتاب‌ها را تمام کنیم. هیچ اجباری برای خواندن کتابی که از آن خوشمان نمی‌آید نیست. این دو جمله را مدام با خودم تکرار می‌کنم که یادم بماند نیمه خواندن کتابی که خوب نیست یا آن را نمی‌پسندم هیچ اشکالی ندارد. دیروز یکی از همکلاسی‌های کارگاه رمانم می‌گفت: «من فقط 50 صفحه به نویسنده وقت می‌دم که من رو جذب کنه. اگر نکرد، کتاب را کنار می‌گذارم.» برای همین بود که من «نورثنگر ابی» نوشته «جین آستین» را هم نیمه خوانده رها کردم. اما آن را در لیست کتاب‌های خوانده‌ شده‌ام نوشتم. اما برسیم به «رمق» نوشته «مجید اسطیری».

کتاب را گرفته بودم که برای آن مرور بنویسم. نشد. همزمان شد با سرشلوغی‌هایم. کارهایی مثل نوشتن و پایان نامه و شغل و... علاوه بر اینکه کتاب کشش لازم را نداشت. راوی اول شخص خسته کننده. با داستانی که زود لو می‌رود. شعارهایی که شنیده‌ایم. قصه نوشتن در مورد موضوع این کتاب، ظرافت و هنرمندی بیشتری می‌طلبد. هرچند که به سراغ تاریخ رابطه ایران و اسرائیل در خلال آن برهه تاریخی ایران رفتن ایده خوبی است، اما قصه خالی از ظرافت است. مضمون از همان اول خودش را معرفی می‌کند. در نهایت من میلی برای تمام کردن کتاب نداشتم. 30 صفحه نهایی مانده بود که تحویلش دادم. پس در نظر بگیرید که همه این نوشته ازذهن کسی برآمده که کتاب را کامل نخوانده است. و در مورد آن قمستی که خوانده نظر می‌دهد. چه بسا اگر کامل می‌خواند نظرش دچار تفاوت‌هایی می‌شد.

 

#نظر_در_مورد_کتاب

  • فاطمه (مرضیه)

عشق زیر روسری 

ماجرا از نوزده سالگی و اولین خواستگار شلینا(شخصیت اول داستان) دختری انگلیسی-آسیایی و مسلمان، آغاز می شود. تکلیف او با خودش مشخص است. او می خواهد ازدواج کند. اما همه چیز به سادگی همین جمله نیست. تشکیل خانواده هدفی که شلینا خیلی دیرتر از آنچه انتظارش را داشت ،به آن می رسد. 
خواستگارها یکی بعد از دیگری می آیند و می روند. اما هیچ یک مناسب او نیستند. او می خواهد به سنتها پایبند باشد و البته به دنبال عشق است. آیا این دو با هم جمع می شود؟ شاید شلینا ملغمه ای است از خصوصیتهای مختلف که او را خاص می کند. خاص نه به معنای ویژه . به معنای اینکه کسی نیست که او را همراهی کند. 
اول از همه شلینا،مسلمان است و این یعنی حتما باید با مردی مسلمان ازدواج کند. دوم اینکه او مسلمانِ دینداری است و همسر دیندار هم می خواهد. سوم اینکه او می خواهد همسرش از تصمیمی که برای حجابش گرفته است، حمایت کند.چهارم اینکه، او تحصیل کرده، مستقل، با هوش و شاغل است. شخصیت اجتماعی موفقی هم دارد. وپنجم، او به دنبال عشق است. به ظاهر این موارد شخصیت مورد پسندی را می سازند اما واقعیت این است که فرد مناسبی از میان خیل خواستگارهایش پیدا نمی شود. 
  سنت و فرهنگ شرقی شلینا که تا لندن او را دنبال کرده ،برایش آزار دهنده است. تصویر زن ایده آلی که این فرهنگ برایش می سازد، متفاوت از آن چیزی است که دینش می خواهد. این فرهنگ وقتی دختر به سنی می رسد و ازدواج نمی کند، بسیار اذیت کننده می شود. اما شلینا شخصیت قوی دارد. او تصمیم می گیرد، زانوی غم بغل نگیرد و زندگی اش را معطل ازدواج ، نکند. پس همانطور که منتظر همسر معهودش است، به رشد مادی و معنوی خودش مشغول می شود. او انواع راه های آشنایی برای ازدواج را امتحان می کند.خواستگاری سنتی،قرارهای ملاقات کور، همسریای اینترنتی و ... .حتی زمانی فکر می کند کسی را دوست دارد و شجاعانه به پسر ابراز عشق می کند امارد می شود. 
شلینا در پی ازدواجش به دنبال تکامل دینش است. دوست داشته شدن و دوست داشتن طلب اوست. اما همه پسرهایی که وارد زندگی اش می شوند، کسی نیستند که باید باشند. نویسنده ،خواننده را همراه این سفر درونی شلینا می کند. سفری که تا تا نزدیک سی سالگی او ادامه دارد. در رهگذر این سفر، او بالغ می شود، رویاهای سیندرلایی را کنار می گذاردو متوجه می شود دقیقا چه می خواهد. اما باز هم کسی نیست. 
در اوج انتظار به حج می رود. آنجا دیگر همسر طلب نمی کند. طلبش در بیت الحرام، شکیبایی است. اینطور می شود که با دلی آرام به لندن باز می گردد.روزی پس از بازگشت در یکی از دورهمی های خیریه ای، با پسری آشنا می شود که غالب شاخص های خواستنی شلینا را داست. واینگونه عشق آغاز می شود. درست زمانی که سفر روحی شلینا کامل شده است.
«عشق زیر روسری»، رمانی انگلیسی است که در سال دوهزار و نه میلادی در انگلستان منتشر شده است. کتاب بعدها به آمریکا و هند سفر کرد و البته ترجمه های اندونزیایی، عربی، آلمانی و هلندی آن هم منتشر شد. اینطور که به نظر می رسد کتاب به نوعی خودنوشت «شلینا زهرا جان محمد» نویسندۀ آن است. نویسنده  برای  مجله های مربوط به مسلمانان و گاردین در انگلستان، ستون می نویسد.بلاگر هم هست و اسمش بین لیست صد زن مسلمان تاثیر گذار انگلستان و پانصد زن مسلمان تاثیر گذار دنیا وجود دارد. «عشق زیر روسری» را نشر آرما با ترجمۀ «محسن بدره» منتشر کرده و چاپ سومش هم روانۀ بازار شده است. 
نویسنده موضوع جذابی را برای روایت انتخاب کرده است. مسئلۀ ازدواج برای دختران مسلمانی که دل به دین داده اند و در دنیای مدرن امروز جایگاهی دارند و البته نمی توانند به سنتهای ملی یا قومی شان هم بی تفاوت باشند و دنبال عشقی در مسیر درست می گردند. چند خصیصه ای که جامعهجمع آنها را تاب نمی آورد.
جالب است که نمونه هایی زیادی مانند شلینا در ایران هم وجود دارد. و البته عجیب است که نویسندگان وطنی به این موضوع نمی پردازند. 
اما راستش را بخواهید نویسنده از پس نوشتن رمان، خوب برنیامده است. رمان گاهی از خط داستانی اش دور می شود و به بیانیه زن مسلمانی در دل غرب می ماند و می خواهد حرف بزند و البته تریبون برای حرف زدن کم ندارد.او یک ژورنالیست است و علاوه بر آن می تواند حرفهایش را در وبلاگ معروفش بنویسند. روایت های فرعی و واگویه های طولانی باعث می شود کتاب در خیلی موارد خسته کننده باشد. هرچند  شلینا زهرا جان محمد،راوی خوبی برای سفر دورنی قهرمانش است اما بهتر بود یکی دوبار دیگر کتابش  را بازنویسی می کرد تا از این موضوع خوب، رمانی جذاب خلق کند. 


پی نوشت: برای دیدن توضیحات ناشر در مورد کتاب و خرید آن، اینجا را کلیک کنید.

  • فاطمه (مرضیه)