قرار نیست همه کتابها را تمام کنیم. هیچ اجباری برای خواندن کتابی که از آن خوشمان نمیآید نیست. این دو جمله را مدام با خودم تکرار میکنم که یادم بماند نیمه خواندن کتابی که خوب نیست یا آن را نمیپسندم هیچ اشکالی ندارد. دیروز یکی از همکلاسیهای کارگاه رمانم میگفت: «من فقط 50 صفحه به نویسنده وقت میدم که من رو جذب کنه. اگر نکرد، کتاب را کنار میگذارم.» برای همین بود که من «نورثنگر ابی» نوشته «جین آستین» را هم نیمه خوانده رها کردم. اما آن را در لیست کتابهای خوانده شدهام نوشتم. اما برسیم به «رمق» نوشته «مجید اسطیری».
کتاب را گرفته بودم که برای آن مرور بنویسم. نشد. همزمان شد با سرشلوغیهایم. کارهایی مثل نوشتن و پایان نامه و شغل و... علاوه بر اینکه کتاب کشش لازم را نداشت. راوی اول شخص خسته کننده. با داستانی که زود لو میرود. شعارهایی که شنیدهایم. قصه نوشتن در مورد موضوع این کتاب، ظرافت و هنرمندی بیشتری میطلبد. هرچند که به سراغ تاریخ رابطه ایران و اسرائیل در خلال آن برهه تاریخی ایران رفتن ایده خوبی است، اما قصه خالی از ظرافت است. مضمون از همان اول خودش را معرفی میکند. در نهایت من میلی برای تمام کردن کتاب نداشتم. 30 صفحه نهایی مانده بود که تحویلش دادم. پس در نظر بگیرید که همه این نوشته ازذهن کسی برآمده که کتاب را کامل نخوانده است. و در مورد آن قمستی که خوانده نظر میدهد. چه بسا اگر کامل میخواند نظرش دچار تفاوتهایی میشد.
#نظر_در_مورد_کتاب
- ۰ نظر
- ۲۹ آذر ۹۸ ، ۰۹:۴۹
- ۳۲۳ نمایش